باراک اوباما رئیس جهوری آمریکا در شامگاه ۲۹ ژانویه ۲۰۱۴ برابر با هشتم بهمن ماه ۹۲، نطق سالانه و مهم خود را با نام «وضعیت اتحادیه» (State of Union) در جمع نمایندگان مجلس آمریکا، ایراد کرد. این نطق که همزمان در سراسر دنیا مخابره و بازتاب پیدا کرد، بر پایه یک سنت سیاسی آمریکا در ژانویه هر سال صورت گرفته و در آن رئیس جمهور وقت، به بررسی وضعیت کلی ایالات متحده میپردازد.
هرچند در رسانههای کشورها، صرفا به ابعادی از این سخنرانی که مربوط به آن حوزه جغرافیایی است، توجه میشود، لازم است برداشت جامع و نسبتا گستردهتری از این سخنرانی در مختصات هندسی سیاسی داخلی و خارجی آمریکا داشت. با توجه به اهمیت مقطعی که آمریکا از ابعاد داخلی و خارجی در آن قرار دارد، این پرسش مطرح است که چگونه میتوان این نطق را تجزیه و تحلیل کرد؟
فهم تحلیلی این نطق در گرو بررسی جایگاه این گونه نطقها در ساختار سیاسی ایالات متحده، محتوای نطق و سرانجام ابعاد مهم سیاست داخلی و سیاست خارجی در آن است.
۱ ـ نطق وضعیت اتحادیه و سیستم سیاسی آمریکا
به طور کلی باید در نظر داشت که آمریکا یک سیستم فدرال متشکل از پنجاه ایالات یا به یک تعبیر پنجاه مجموعه سیاسی است. تاریخ پر نشیب و فراز جمع شدن این ایالات با یکدیگر بسیار پر نکته و مسأله است، ولی پس از جنگهای شمال و جنوب در بیش از ۱۶۰ سال پیش که در آن امکان برخی از ایالتها به طور کلی از بین رفت، ایالات متحده به عنوان یک اتحادیه بر پیوستگی و هویت سیاسی خود تأکید داشته و در ضمن حفظ چهارچوبها و حوزههای عمل هر کدام از ایالتها در قالب یک نظام فدرال، نگاه اتحادیهای به این مجموعه سیاسی دنبال شده است.
این اتحادیه با داشتن سنبلها و نمادها، رئیس جمهور مظهر یکپارچگی این اتحادیه قلمداد میشود که انواع نهادها، مراسم و رخدادها برای حفظ و تقویت هویت اتحادیهای دنبال کرده است که یکی از آنها گزارش سالانه رئیس جمهور به کنگره در مورد وضعیت کلی ایالات متحده است. در واقع نطق وضعیت اتحادیه، کارنامه کلان و وضعیت عمومی ایالات متحده در یک سال است. رؤسای جمهور آمریکا در این سخنرانیها علاوه بر استفادههای حماسی و شعاری، سعی میکنند که اولا نشان دهند این مجموعه سیاسی همچنان به هم پیوسته، منسجم و یکپارچه به پیش میرود و دوم آنکه کارنامه خود در سیاست داخلی و خارجی را ارایه داده، از عملکرد خود دفاع کرده و خطوط آینده سیاست خود را روشن میکند.
بنابراین این نطق جنبههای ترکیبی با لایههایی احساسی، تحلیلی، سیاسی و چهارچوبی وحدت گرا را در بر میگیرد. به این گونه نطقها باید در حد خود بها داد. تمام سیاست داخلی و خارجی آمریکا در این نطقها خلاصه نمیشود و به هیچ وجه نمیتوان آنها را با همه سیاستهای راهبردی و کلان ایالات متحده برابر دانست؛ اما از این نکته هم نمیتوان غفلت کرد که نطق وضعیت اتحادیه معمولا دماسنج سیاسی و اجتماعی ایالات متحده بر اساس روایت و خوانش رئیس جمهور و قوه مجریه است که الزاما ممکن است معدل و متوسط احساس عمومی جامعه آمریکا نباشد، ولی آن حالتی است که رئیس جمهور و تیم او دوست دارند آمریکاییان در مورد شرایط این گونه فکر کنند.
در مورد این نطقها با دو افراط و تفریط در تجزیه و تحلیل رو به رو هستیم؛ برخی این نطقها را بسیار برجسته و برخی بسیار کم اهمیت میدانند. اما باید در نظر داشت که چیدمان شرکت کنندگان، جنبههای نمادین، تشریفاتی و شکوهمند آن را در منظر آمریکا برجسته میکند. اوباما در نطق اخیر با اسم به تعدادی از ناظران اشاره کرد که از قشرهای گوناگون جامعه آمریکا برخاسته و تا حدودی آیینه زندگی اجتماعی در این کشور است. به هر حال علاوه بر این مختصاتشناسی باید دید که اوباما در نطق خود چه گفت.
۲ ـ محتوای نطق
در یک سنجش و نگاه کمی بیش از ۹۰ درصد از موضوعات این نطق نسبتا طولانی که بارها توسط ابراز احساسات حاضرین تشویق و قطع شد، به مسائل داخلی آمریکا اختصاص یافته بود. در بین مسائل داخلی، مسائل اقتصادی از همه برجستهتر بود. در بین مباحث اقتصادی، مسأله وضعیت شغل و بیکاری از سایر شاخصهای اقتصادی توجه بیشتری را به خود جلب میکرد.
اوباما به تحلیلی از تغییر و تحولی که در ساختار شغل و کار در آمریکا ایجاد شده، پرداخت که نشان میدهد بزرگترین مشکل مردم آمریکا، مسائل اقتصادی و در رأس آنها مسائل مربوط به یافتن کار مناسب است. او اشاره کرد، تغییراتی که در ساختار کار ایجاد شده، باعث آسیبهایی به طبقات متوسط اجتماعی شده و تلاش او و تیمش در کم کردن رقم بیکاری متمرکز بوده و توانسته بیکاری را به حداقل ممکن در پنج سال گذشته برساند.
در زمینه اقتصادی به مسائل طبقات فرودست نیز اشاره داشت. علاوه بر آن به احیا و بازسازی بخشهایی از اقتصاد آمریکا پرداخت و نکتهای استراتژیک در بین مسائل گوناگون اقتصادی وجود داشت که از نظر بینالمللی نیز با اهمیت است و آن افزایش تولید نفت ایالات متحده نسبت به گذشته است.
او اظهار داشت اکنون آمریکا در داخل، نفت بیشتری نسبت به آنچه از دنیا میخرد، تولید میکند. نسبت نفت تولیدی در داخل آمریکا نسبت به نفت خریداری شده در ایالات متحده آمریکا در دو دهه آمریکا بالاتر رفته و پیامدهای این تغییر وضعیت نفتی بسیار حایز اهمیت است.
در مسائل داخلی علاوه بر مباحث اقتصادی به مسأله تربیتی، اجتماعی و به خصوص مسأله جوانان، تحصیلات عالیه و حتی کاهش چاقی در بین کودکان و نوجوانان که موضوع بسیار مهمی در ایالات متحده است، پرداخت و اظهار داشت، نرخ چاقی در سی سال گذشته هیچ گاه مثل امروز کاهش نیافته و البته این را از موفقیتهای خود قلمداد کرد.
وی توجه به زیرساختها، مالیات، سیستم مالیاتی و به خصوص حمایت دولت از بنگاههای کوچک کرده، توجه خاصی کرد، اما همان گونه که بیان شد، شاید برجستهترین موضوع اقتصادی داخلی که پیامد بینالمللی دارد، همان مسأله کاهش اتکای انرژی آمریکا به انرژی وارداتی است. باید در نظر داشت مسائل مهاجرتی و فرصتی که آمریکا برای مهاجران فراهم آورده، نیز بخشی دیگر از سخنان او بود و این نکته نیز باید مدنظر قرار بگیرد که اینگونه مباحث در ایالات متحده از نظر سیاسی بسیار حایز اهمیت بوده و میتوان به قطعیت گفت که کمتر حوزه اجتماعی بود که در این نطق مطرح نشده باشد.
بخش اندکی از سخنان اوباما به مباحث بینالمللی اختصاص داشت. در همه مسائل بیان شده به جای کارنامه یک ساله، کارنامه ۵ ساله خود را ارایه داده و مطرح کرد. در مسائل بینالمللی به رابطه بین نیروهای مسلح آمریکا و سیاست خارجی آن کشور پرداخت و اشاره کرد که زمانی که به قدرت رسیده، ۱۸۰ هزار نیروی آمریکایی در عراق و افغانستان بودهاند. در حال حاضر نیروهای آمریکایی قابل ملاحظهای در آمریکا وجود ندارد و ۶۰ هزار نیروی مانده در افغانستان خارج خواهد شد و از ۲۰۱۴ افغانستان مسئولیت اداره امنیت خودش را بر عهده دارد. به خطر تروریسم برای آمریکا و اقداماتی که برای کاهش خطرات تروریستی و مقابله با آنها و تلاشهایش برای شکستن شبکه القاعده اشاره کرد.
آنچه در مباحث سیاست خارجی شاخص به نظر میرسید، تکیه بر دو مفهوم رهبری و امنیت آمریکا بود. اوباما پیوسته بر رهبری جهانی آمریکا تکیه دارد که در این نطق نیز بدان پرداخت و اهمیتی که به مسأله امنیت آمریکا میدهد. متنها در مسأله امنیت آمریکا علاوه بر قدرت نظامی، تکیه ویژهای بر دیپلماسی کرد و از دیپلماسی اصولگرا _ Principled Diplomacy _ سخن گفت و اشاره کرد که این دیپلماسی در ۵ سال گذشته جواب داده و آمریکا توانسته ۵۰ کشور را در مسأله جلوگیری از گسترش مواد هستهای _ Nuclear Material _ گرد هم جمع کند.
او همچنین اشاره کرد این دیپلماسی بوده که در قضیه سوریه باعث از بین بردن سلاحهای شیمایی شده و در قضایای مربوط به فلسطینیها و رژیم صهیونیستی دیپلماسی بوده که با وجود سختی دو طرف را کنار هم قرار داده است. در همین چهارچوب به مسأله ایران و برنامه هستهای ایران پرداخت که دیپلماسی همراه با فشار توسط آمریکا دنبال شده است و آمریکا توانسته رشد و گسترش برنامه هستهای ایران را متوقف کند. به مشکل بودن مذاکراتی که در پیش است، اشاره کرد و در واقع با ارجاع به تاریخ مذاکرات دوران جنگ سرد، به خصوص مذاکرات کندی و ریگان با اتحادیه جماهیر شوروی، گفت ما میتوانیم با اعتماد به نفس بالا با ایران مذاکره کنیم. به کارایی تحریم در زمینه کشاندن ایران به میز مذاکرات نیز پرداخت اما در این میان به کنگره نیز اخطار داد، در صورتی که تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کند، آن قانون را وتو میکند که در چهارچوب سیاست داخلی آمریکا این نوع سخن در مقابل اعضای کنگره قابل توجه است.
در عین حال به دوستان و متحدان آمریکا هم اطمینان داد که از آنها حمایت خواهد کرد و اشاره کوتاه و ظریف اما مهمی و راهبردی به تمرکز آمریکا بر منطقه آسیا و اقیانوس آرام_ Asia ـ Pacific _ کرد که این همان سیاست سرگرایی به سمت آسیاست، مهمترین موضوع در تفکر استراتژیک آمریکا در دوران پسا جنگ سرد است. روشن شد که مختصات سیاسی نطق وضعیت اتحادیه چیست و همینطور محتوای نطق اخیر اوباما مرور شد. حال باید دید که چگونه میتوان این نطق را در ابعاد مهم سیاست داخلی و خارجی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
خاورمیانه نسبت به گذشته چندان مورد توجه قرار نگرفت. این بدان معنی نیست که به مسائل خاورمیانه پرداخته نشد، ولی به لحاظ کمی و کیفی توجه به خاورمیانه نسبت به گذشته کمتر به نظر میرسید
۳ ـ تحلیل محتوا
آنچه بیان شد این استنباطها را میتوان داشت:
۱ ـ در دیدگاه اوباما، هنوز بزرگترین چالش در آمریکا وضعیت اقتصادی این کشور است و همه پدیدههای دیگر از منظر اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد. هرچند اوباما از کارنامه اقتصادی خود دفاع کرد، از نطق او این استنتاج طبیعی است که آمریکا با انبوهی از مسائل اقتصادی و اجتماعی روبهروست. شاید در کمتر مقطعی از تاریخ معاصر این کشور به خصوص از نظر مسأله مهم کار و شغل با چالش رو به رو بوده است. اوباما و تیم او موفق شدند آمریکا را از بحران بزرگ مالی ۲۰۰۸ خارج و تا حدودی اقتصاد آمریکا را احیا کنند. اما به شهادت نطق وضعیت اتحادیه، آمریکا با چالش بزرگ اقتصادی مواجه است.
۲ ـ هرچند اوباما بر وحدت ملی و پیوستگی اجتماعی آمریکاییان و مشارکت همگان تأکید داشت، به روشنی در نطقش در مورد شکافهای موجود سیاسی در واشنگتن بین اعضای کنگره و قوه مجریه ارجاعات قابل توجهی بود. حتی میتوان گفت به زدگی و بیاعتمادی مردم از نخبگان سیاسی نیز اشارات قابل توجهی داشت. میتوان از نطق او استمرار شکاف بین قوه مجریه و مقننه را به خوبی دید.
۳ ـ حجم مسائل سیاست خارجی به وضوح کم بود. شاید نسبت به نطقهای رؤسای جمهور پیشین آمریکا، این بخش اندکی کمتر بود. این خود گویای گرایشی در سیاست خارجی آمریکاست که در عین حفظ رهبری جهانی ایالات متحده در پی هزینه کردن گسترده و فراوان یا حداقل در مقایسهای پیشین به نظر میرسید که نباشد.
۴ ـ خاورمیانه نسبت به گذشته چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ این بدان معنی نیست که به مسائل خاورمیانه پرداخته نشد، ولی به لحاظ کمی و کیفی توجه به خاورمیانه نسبت به گذشته کمتر به نظر میرسید. ارجاع بسیار حداقلی نسبت به بزرگترین و مزمنترین مسأله خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا در این منطقه یعنی مسأله فلسطین، شاخص و برجسته بود. اشاره کوتاه ولی مهم او به منطقه آسیا پسفیک و به کار بردن واژه «تمرکز» (focus) حایز اهمیت و در خور توجه است.
۵ ـ روش و راهکار مذاکرات هستهای با ایران بر اساس این نطق یک دستاورد مهم برای ایالات متحده قلمداد شد. در چهارچوب منازعه راهحل نظامی و دیپلماتیک، برای مدیریت چالشهای استراتژیک آمریکا در منطقه و جهان اوباما وزنه دیپلماسی را پر پیمانهتر معرفی کرد. این بحث تا حدودی علاوه بر ابعاد سیاست خارجی، متوجه و متمرکز بر داخل ایالات متحده بود. باید در نظر داشت که در داخل سیستم سیاسی آمریکا، گروهی بسیار تندرو و نظامیگرا درصدد نظامیتر کردن و رادیکالتر ابعاد خارجی ایالات متحده هستند. اوباما در آغاز ماه ژانویه ۲۰۱۴ به گروهی از اعضای کنگره آمریکا که خواهان تصویب و اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران حتی در روند مذاکرات بودند، گفت: «صریحا بگویید که طرفدار جنگ هستید».
در این منازعه دو قطبی شده با توجه به همه جهات از جمله وضعیت اقتصاد داخلی آمریکا و وضعیت منطقهای پر خطر ایالات متحده، به نظر میرسد، اوباما در پی آن است که در تاریخ میراث خود را با دیپلماسی پیوند زند. اما آیا در این زمینه موفق خواهد شد؟ چالشهای داخلی و خارجی ایالات متحده کم نیستند.
این یادداشت نخستین بار در سایت دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.